تنفس

به نام آنکه فکرت آموخت

تنفس

به نام آنکه فکرت آموخت

کار با عشق

 

 و اکنون با تو بگویم که کار با عشق چیست ؟ کار با عشق آن است که پارچه ای را ببافی بدین امید که معشوق تو آن را برتن می کند . کار با عشق آن است که خانه ای را با خشت محبت بنا کنی ٬بدین امید که محبوب تو در آن زندگی کند. کار با عشق آن است که دانه ای را با لطف و مهربانی بکاری و حاصل آن را با لذت درو کنی چنانکه گویی معشوق تو آن را  تناول می کند .و بالاخره کار با عشق آن است که هر چیز را با نفس خویش جان دهی و بدانی که پاکان و قدیسان عالم به تو می نگرند.



جبران خلیل جبران

نفس عمیق ۱: به کاری مشغول شویم که به آن علاقه داریم یا به آنچه که تاکنون مشغول بودیم علاقمند شویم.

نفس عمیق ۲:امروز چند کیلومتر از زندگیمان را برای دیگران پیموده ایم؟!




نظرات 32 + ارسال نظر
دانیال سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.danyal.ir

هر جا از عاشقی بپرسید عشق چیست ، تنها به زخم های خود اشاره میکند ، عشق ترجمه زخم است ....
عشق همان فعل و انفعالیست که در برابر گل نرگس به ما دست میدهد ، عشق خلاصه جهان است ، عشق لحظه عظیمی است که در آن زنت برای معالجه قلبت ، طلاهایش را میفروشد ، عشق یک بسیجی تنها در میدان مین است !

مولانا می گوید :
یک دسته کلید است به زیر بغل عشق از بهر گشاییدن ابواب رسیده است

سهبا سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:38 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

کار با عشق آنست که اگر کلامی بر زبانت جاری می شود ،‌با چنان محبتی باشد که بدانی آنکس که می آموزد تا ابد در جانش خواهد نشست آن کلام و راهگشای زندگیش خواهد شد . کار با عشق آنست که دو قلب را به هم برسانی ،‌قبل از آنکه رنجش ها آنچنان فاصله ای ایجاد نماید که با هیچ محبتی پرشدنی نباشد !‌ کار با عشق آنست که بنویسی آنچنان که بدانی بارها خوانده خواهد شد . کار با عشق آنست که چنان تنفسی ایجاد نمایی که نفس عمیقی را در پی داشته باشد و به دنبالش آرامشی در قلب و لبخندی بر لب .
نفس عمیقتان را خواهانیم مهربان !‌
شماره 2 اش خبری بود ؟ سئوالی بود ؟ یا سفارشی بود ؟! چه بود مهربان ؟

سهبا جان سلام
از بذل محبت به عاشق لذتی وصف نا شدنی دست می دهد که به واسطه ی آن زنده می ماند ....
خدایا ما را باعشق زنده نگاه دار
نفس عمیق ۲ هم سئوالی است هم تاکیدی عزیزم
از لطف و محبتت ممنونم مهربان

صبرا سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:16 ب.ظ http://www.sabraa.blogfa.com

سلام وممنون ازحضور گرم شما...
بسیار زیبا مینویسید.ذوقتان مستدام.
قسمت بالای وبلاگ مطلب خاصی نیست...طراحی نام صبرا توسط یه عزیزه.امیدوارم بازبشه و ببینید.

سلام صبرای عزیز
شمالطف دارید
من هم امیدوارم....
خوشحالم از حضورتان

واژه هایم بوی باران می دهد چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ق.ظ http://bahar7245.blogsky.com/

کار با عشق نشان دهنده ی شخصیت حقیقت جوی افراد است.
هیچ کاری پیش نمی رود جز کهرنگ عشق پذیرد
جوهره ی کیمیای عشق، قلب دل، زر سازد.

عشق یعنی ٬درد و محنت از درون ...عشق یعنی ٬یک تبلور یک سرود
عشق یعنی ٬یک سلام و یک درود .

سید داود ساجد چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:28 ب.ظ http://globalnews.blogsky.com

هر جا از عاشقی بپرسند عشق چیست به سینه خود اشاره میکند
آتش ترجمه عشق است

بسیار عالی ...

سهبا چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:14 ب.ظ

کجا نازنینم . چه کرده ام مگر مهربان ؟!

ما رفتیم گلگی پیش مادرتون کردیم عزیز!!!

سهبا چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:19 ب.ظ

چی بگم نازنین !‌ مادر که باشی فهمیدنش سخت نیست !‌

راست می گویی !

صبرا چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:31 ب.ظ http://www.sabraa.blogfa.com

سلام و درود بر شما...
نظر لطف شماست.
باافتخار به جمع یاران دیار صبرا پیوستید...

سلام صبرا خانم
شما هم با افتخار به جمع پیوندهای دوستی ما پیوستید

سهبا چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:25 ب.ظ

گلگی مرا پیش خودم بیاورید نازنینم . دل مادرها کم طاقت است ! باری از من بردوششان نگذارید خواهش می کنم ! حالا چه بود دقیقا ماجرای گله ؟!

با خواندن آن شعر حالم خوب نبودخواستم از آن حال و هوا بیرون بیایم!
و الا من بهتر از این دختر و پسر جایی سراغ ندارم عزیزم

سهبا چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:46 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

خانم سعادت یار لطفشان بی نهایت است وگرنه من در سنی نیستم که بتوانم جای دخترشان باشم . اما بس که شما دو بزرگوار مهربانید ،‌ نام مادر برازنده تان است . خب من هم که عاشق مادران هستم . مانده ام سرگردان شما را چه بنامم ؟ باز هم مادر یا خواهری بزرگوار یا دوستی نازنین یا ..... شما خود بگویید مهربان ؟
شرمنده لطف همیشگی تان هستم عزیز.

سهبا جان ٬عزیز دل
من به لطف خدای مهربان هم دختر دارم هم پسر محبت دختر را که چشیده ای !اما از پسر نمی گویم چون دلت آب نشود علاقه مندی اشان خیلی با صداقته مانند آیینه....دوستهای زیادی هم دارم که بیشترشان جوانند....
اما شما بهترینی ...
هر چه دوست داری بگو عزیز دل
دوست ٬خواهر٬ فرزند....فقط بدان مهربانترینی....

سهبا چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:49 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/


این شکلکها به درد وقتی می خورند که زبان در کام قفل می شود از محبت !

احمد پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ http://sarlohe.blogfa.com

.......... پس‌نوشت ..........

همه‌ی این کتاب را هدیه می‌‌کنم به کسی که خودم از آوردنِ نامش خجالت می‌کشم؛ بس بزرگ است.
و خودش می‌داند.
روزهای با تو بودن، کتابی بود که اواسطِ سالِ 1389 چاپ شد، به سفارشِ سازمانِ فرهنگی هنریِ شهرداریِ تهران.


.......... پس‌نوشت ..........

شاید دوباره محکوم ‌شوم به بازی با کلمات، از سوی دوستی که نمی‌شناسمش.
مهم نیست؛ این‌ها، حرف‌های من نیست؛ بگذار هر که خواند، برداشتی کند از این سبوی نیمه.

نسأل الله منازل الشّهداء

سلام جناب ایزدی
مزین فرمودیدکلبه مارا
من مجموعه کتابهای فانوس به قلم جنابعالی را خوانده ام بسیار عالی می نویسید (مردی شبیه عکس هایش ،سید پابرهنه و....)در نمایشگاه امسال بسیار استقبال می شد همراه کتابهای جناب عاکف ناگفته نماند که طراحی کتابهایتان بسیار شکیل و زیبا ست
به شما تبریک عرض می کنم
برقرار باشید

سهبا پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام . مبارک باشه !‌ ظاهرا انقلابی در بلاگستان در راه است !‌ همدلی ستاره ها بسیار دوست داشتنی ست !‌ خوشحالم .

سلام
متشکرم
بسیار دوست داشتنی است

روتین های یک طلبه پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ب.ظ http://rutin.blogsky.com

چندکیلومتر نیاز نیست... همون چند نفس هم کافیه...(نفس عمیق3)

تا چه نفسی باشد آن چند نفس....؟!!

خوش آمدی سید بزرگوار

دخترشهید پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ب.ظ http://sallambaba.blogsky.com

به امیدی که محبوب پاسخ نامه ی این عاشق شوریده دل بی قرار را با قلم سبز سخاوت بنویسد.....
بی قراری مجنون واره ام را از همینکلمات پاره پاره ام بخوان...!!!

امیدت همین باشد عزیزم
گرچه معشوق دل بی قرار می خواهد...
اما بی قراریت را با ایمان به جایگاه خوبشان التیام بخش !

احمد پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:19 ب.ظ http://sarlohe.blogfa.com

لطف تون رو شامل حالم کردید بانو
ممنون از محبت بی کران تون
یا علی

اختیار دارید ...
پاینده باشید

سهبا پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام مهربانم . شبتان خوش . دلم بهانه تان را گرفت ،‌طبق معمول مزاحم بی وقت شدم . امید که آخر هفته خوشی را داشته باشید .
راستی ،‌از طرف من به دختر و پسر عزیزتان بفرمایید که قدر بدانند سعادتی را که نصیبشان شده با چنین مادر مهربانی !‌ سلام مرا هم به آن عزیزان برسانید .

سلام عزیزم
این ارتباط دلهاست که وجود دارد
شما لطف دارید و با چشم های مهربونت به همه نگاه میکنی
ممنونم ٬بزرگی شما را می رسانند...
شبت بخیرعزیز

احمد شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:42 ق.ظ http://sarlohe.blogfa.com

سلام
بله، من کرمان در خدمت شما هستم
از آشنایی تون خیلی خوش حال شدم
براتون آرزوی موفقیت دارم.
التماس دعا

سلام
البته من قبلا با کتاب های خوبتان آشنا بودم
این آشنایی را هم به فال نیک می گیرم ...
متشکرم
برقرار باشید

سهبا شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:55 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام مهربانم . چقدر جایتان خالیست . هنوز هم گرفتارید ؟!

سلام عزیزم
ممنون که به یادم بودی
امروز عجله کردم برای انجام کارهایم ٬بعد از سالها منجر به یک تصادف کوچولو هم شد که مزید بر علت بود.
من هم دلتنگتان بودم...

محمد شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:47 ب.ظ http://www.hubut.blogsky.com

سلام:
...و شاید عشق به معنی آن است که هیچکس نداند که تو بودی که کاشتی و تو بودی که با نفس هات روح دادی و.....
هیچکس نداند که...اصلا تو هستی...
شاید اینجوری لذت بیشتری ببری...
یا عشق...

سلام

سهبا یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:49 ق.ظ

تصادف ؟؟!!!! چه خبر شده عزیز ؟ نگرانم کردید !

راستی سلام . حالتان خوب است که انشاله ؟!

سلام
بله ٬ خوبم ! یک بارون یا یک برف بیاید اینجا از شلوغی و ترافیک غلغله می شودکه این ایام نزدیک به عید هم بر آن مزید شده است !!!باعث شد !!!
الحمدالله هیچی طوری نشد یک برخورد کوچک برای همین برف دیروز بود !ببخشید نگرانتان کردم !آخر شما گفتید گرفتاری من یاد معطلی خودم افتادم....

سهبا یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ق.ظ

امیدوارم هیچوقت از این دست گرفتاریها نداشته باشید !‌ تا باشد گرفتاریهایتان از نوع شیرینش باشد !
یک روز که نباشید دلتنگ می شوم شدید !‌ عجب روزگاری می رود بر دل من ؟!!!!!
دیروز کودک درونم فعال شده بود به خاطر باران عزیزم !‌ شما نبودید که تلنگری بزنید بر من مثلا بزرگ شده !!!! امروز تصمیم به بزرگ بودن گرفته ام !

ممنونم
من هم همینطور ....
نه عزیزم! با بچه ها باید بچگی کرد و لذت برد. حتما دخترهای گلتون هم خیلی خوشحالند !
عمه شدن خیلی لذت دارد...قدمش مبارک باشد

سهبا یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ

عجب آهنگ محشری !!!
نمیشه بندازینش رو تکرار ؟!!

نمی دانم !
باید ببینم امکانش هست ؟!

محمد یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 ب.ظ http://www.hubut.blogsky.com

سلام:
تصادف......؟؟؟

یک اتفاق خیلی کوچیک بود....!

سهبا دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام مهربان . صبحتان بخیر .
عمه شدن لذت دارد ، اما اگر عمه ای باشی که برادرزاده ، قیافه ات را به سختی به یاد بیاورد چه ؟ اگر عمه ای باشی که باید منتظر رسیدن بهار بمانی برای دیدن بارانت چطور ؟ عمه بودن یعنی در آغوش گرفتن لحظه به لحظه ! یعنی خاطره اولین دیدار در اولین ساعات زندگی ، یعنی لمس بزرگ شدنش در کنارت ! نه مثل من !
فرسنگها دور از مادر و پدر و برادر و ......

سلام صبح شما هم بخیر
خدا پدر و مادر وبرادر و عزیزانت را برایت سلامت بدارد ...

reflexion دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ http://reflexion.blogfa.com

سلام دوست خوبم. آیگین هستم از Reflexion.

اومدم شما رو به reflexion دعوت کنم.

(البته ما یه بهرام هم داریم که فعلا رفته سفر[چشمک])

بیاین وبه سوال ما جواب بدید

یه سوال رمانتیک با یه جواب رمانتیک

حتما جواب سوالمون رو بده دوست من

حتما حرفهایی واسه گفتن داری

ما رو تنها نذارید

منتظریم[گل]

به وبلاگ شما هم سر زدم !!!

صبرا دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:51 ب.ظ http://www.sabraa.blogfa.com

سلام
ممنون بزرگوار نظرلطف شماست...

سلام
اختیار دارید...

عبد دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:26 ب.ظ http://abdreza.blogfa.com

سلام قشنگ بود... پاینده و سلامت و پیروز باشید.

سلام
شما هم برقرار باشید.

سهبا دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام مهربانم . خوبید ؟ جایتان خالیست در میان نظرهایم !‌منتظرتان هستم .

سلام
ممنونم عزیزم
چشم ٬حتما حتما ٬منتظر فرصت مناسبی بودم!

صبرا سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ق.ظ http://www.sabraa.blogfa.com

سلام بزرگوار
شاید به بهانه ی ۱۷ اسفند...وتمام دلتنگی هایم...
سلام حاج ابراهیم...

سلام صبرای عزیز
حتما در اولین فرصت می خوانمت

تسنیم سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ق.ظ http://t36.blogsky.com

سلام تنفس عزیز. دل تنگتون شده بودم.دیگه به من سر نمی زنید؟
وعشق واژه مقدسی است که در این روزگار ارزش خود را از دست داده............

سلام عزیزم
حتما در اولین فرصت !

موطن آدمی شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:15 ب.ظ http://gharghe.blogfa.com

سلام؛
عشق عشق می آفریند
عشق زندگی می بخشد
زندگی رنج به همراه دارد
رنج دلشوره می آفریند
دلشوره جرأت می بخشد
جرأت اعتماد به همراه دارد
اعتماد امید می آفریند
امید زندگی می بخشد
زندگی عشق می آفریند
عشق عشق می آفریند

سلام
چه چرخه ی زیبایی ! و چه مفاهیم خوبی به همراه دارد...
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد