تنفس

به نام آنکه فکرت آموخت

تنفس

به نام آنکه فکرت آموخت

اینک شوکران


قاب عکس ایوب را از روی تاقچه برداشتم و روی سینه م فشار دادم . آه کشیدم "« آخر کی اسم تو را گذاشت ایوب؟"

قاب را می گیرم جلوی صورتم . به چشم هایش نگاه می کنم " می دانی ؟ تقصیر همان است که تو اینقدر سختی کشیدی . اگر هم اسم یک آدم بی درد و پولدار بودی ، من هم نمی شدم زن یک آدم صبور سختی کش "

اگر ایوب بود به حرف هایم می خندید . مثل توی عکس که چین افتاده زیر چشم هایش.

روی صورتش دست می کشم " یک عمر من به حرف هایت گوش دادم حالا تو باید ساکت بنشینی و گوش بدهی که چه می گویم.از همین چند روز آن قدر حرف دارم از خودم ، از بچه ها .

محمد حسین داغون شده .ده روز از مدرسه اش مرخصی گرفتم فرستادمش شمال . هر شب از خواب می پرد و صدایت می کند ، خودش را می زند و لباسش را پاره می کند . محمد حسن خیلی کوچک است ، اما خوب می فهمد که نیستی تا روی پاهایت بنشیند و با تو بازی کند . هدی هم که شروع کرده هر شب برایت نامه می نویسد ، مثل خودت حرف هایش را با نوشتن راحت تر می زند ."

اشکهایم را پاک می کنم و به ایوب چشم غره می روم " چند تا نامه جدید پیدا کردم . قایمشان کرده بودی ، رویت نمی شد بدهی بدستم ؟ ولی خواندمشان . نوشتی تا آخرین طلوع و غروب خورشید حیات ، چشمانم جستجوگر و دستانم نیازمند دستان تو خواهد بود . برای این همه عظمت ، نمی دانم چه بگویم . فقط زبانم به یک حقیقت می چرخد و آن این که همیشه هم سفر من باشی خدا نگهدارت . هم سفرت ایوب." قاب را می بوسم و می گذارم روی تاقچه.


اینک شوکران ایوب بلندی به روایت همسر

نفس عمیق: روح ها و اندیشه های بزرگ تا ابدیت زنده خواهند ماند و ما همچنان در اعجاب قدرت درونشان ....

نوعی نگاه ...


در زندگی روزمره امان اتفاقات زیادی می افتد که نمی توان جلوی آن را گرفت .وقتی به زندگیمان نگاه می کنیم حوادثی برایمان رخ داده که خودمان در انجام آنها دخیل نبوده ایم . در بوجود آمدنشان نقشی نداشتیم حتی در بوجود نیامدنشان هم نقشی نداشتیم  ....

اما نوع برخوردمان با آن اتفاقات و مشکلاتی که برایمان بوجود آمده بسیار می تواند به ما کمک کند بر خلاف وقوع آن حوادث که ما موثر نبوده ایم در عملکرد و رفتار خودمان  موثریم که شدت و آسیب های آن اتفاق را کاهش دهیم  یا برعکس افزایش دهیم . حتی اتفاقات ساده ای که در طول روز برایمان می افتد که گاهی کنترل خود را از دست می دهیم و بلوایی درست می کنیم که آسیب آن واقعه را چندین برابر افزایش می دهیم .

اگرهرکدام از ما به یک روز خود فکر کنیم از این نمونه ها بسیار خواهیم دید شاید اگر طور دیگری رفتار می کردیم و یا با نگاه دیگری می نگریستیم آسیب آن اتفاق بسیار کمتر می شد...

در روانشناسی به این گونه رفتار شناخت درمانی می گویند . که بهترین شیوه و روش برای درمان بسیاری از مشکلات رفتاری و روحی است ولی به دلیل اینکه به تمرین و ممارست نیاز دارد عموم مردم برایشان سخت است که خودشان را تغییر دهند بیشتر دوست دارند دارویی مصرف کنند که همه ی جهان را خوب و خوش ببینند. (ناگفته نماند که بعضی از افراد برای مشکلات حاد روحی و روانی خود نیاز به دارو دارند بهرحال اعصاب هم نیاز به ترمیم دارد )به دلیل اینکه نوع بشر کارهای راحت را ترجیح میدهد به اینکه بطور عمیق و اصولی درمان پیدا کنند . دسته دیگری از افراد هستند که دچار رفتارهای بسیار غلط و آزاردهنده اند و اصلا خم به ابرو نمی آورند و به روی خود هم نمی آورند و هیچگونه احساس مسئولیتی در مقابل رفتارشان ندارند چه برسد به اینکه خودشان را بخواهند اصلاح کنند که در طول روز هم شاهد بسیاری از این انسانها هستیم .

بهرحال ما به عنوان اشرف مخلوقات هستی مسئول رفتار هایمان هستیم باید برای درست کردن و اصلاح کردن خودمان تلاش کنیم. کوشش کنیم برای ادامه زندگیمان از سلامت روحی برخوردار باشیم و به یکدیگر هم کمک کنیم تا بتوانیم زندگی خوبی را تجربه کنیم .


نفس عمیق: اشکهای دیگران را مبدل به نگاه های پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی هاست


پی نوشت :کسی که میای کامنت خصوصی میگذاری لطف کن آدرس بزار تا برات توضیح بدم برای اختلالت کجا مراجعه کنی !